جدول جو
جدول جو

معنی پنبه دوزی - جستجوی لغت در جدول جو

پنبه دوزی
(پَمْ بَ / بِ)
طرز دوختن جامه ای که حشو پنبه دارد
لغت نامه دهخدا
پنبه دوزی
طرز دوختن جامه ای که حشو پنبه دارد
تصویری از پنبه دوزی
تصویر پنبه دوزی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پنبه کوهی
تصویر پنبه کوهی
پنبۀ نسوز، نام تجاری هر یک از اقسام مختلف سیلیکات های معدنی منیزیم که به شکل رگه هایی در بعضی سنگ ها یافت می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پنبه وز
تصویر پنبه وز
پنبه زن، آنکه پنبه را با کمان می زند تا از هم باز شود، ندّاف، حلّاج، پنبه بز، الباد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پینه دوزی
تصویر پینه دوزی
پاره دوزی، شغل و عمل پینه دوز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاره دوزی
تصویر پاره دوزی
پینه دوزی، شغل و عمل پاره دوز
فرهنگ فارسی عمید
(اَ را)
پنبه زن. پنبه بز. حلاّج. نداف. (برهان قاطع) :
سر انا الحق نبود در سر هر پنبه وز
لایق حلاج بود مرتبۀ دار عشق.
نزاری قهستانی (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
(لَ بَ / بِ)
قسمی دوختن
لغت نامه دهخدا
(پَمْ بَ / بِ یِ)
لوئی: و دیوار خانه بگل پاکیزه اندوده باشند و اگر بعوض کاه اندر آن گل، پنبۀ دوخ کرده باشند سخت نیک باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
عمل پینه دوز. شغل پینه دوز
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ)
دوختن بادامه های ابریشم بدونیمه شده بر پارچۀ مخملی، زیبائی و نگار را، دوختن قطعاتی از بادامچۀ پیله میان نقوش و تصاویر بر قطعه مخملی، زیبائی را
لغت نامه دهخدا
(پَ دَ / دِ)
پیشۀ آنکس که پرده دوز است. دکّان پرده دوز
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
پینه گری. وصله گری. پینه دوزی. لخت دوزی. لاخه دوزی. ترقیع. تردیم
لغت نامه دهخدا
(پَمْ بَ)
نام قریه ای از دهستان اندرود در فرح آباد مازندران که جمعی از کردان مدان لو در آنجا مقیمند. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 13 و 120)
لغت نامه دهخدا
(پَمْ بَ / بِیِ)
حجرالفتیله. آذرشست. آذرشین و آذرشب هر دو غلط است و آذرشست صحیح آن است و ما در آذرشین و آذرشب بغلط رفته ایم. رجوع به الجماهر بیرونی شود. معدن آن در خراسان و کرمان و بلوک کوه بنان است. رگه های پنبۀ کوهی در یک فرسخی شمال کوچار (اطراف کوه بنان) که مخلوط با توده های آهکی و گچی است دیده شده و از نقطه ای که کار کرده اند بقطر بیست وپنج سانتیمتر رگه دیده میشود. وسعت تمام این معدن شاید از دویست متر تجاوزنکند، در دو فرسخی معدن فوق رگه های دیگری که باریکتر است کشف گردیده و قطر آنها در اغلب نقاط یک سانتیمتر میباشد ولی این معادن بواسطۀ قلت و کمی ثروت قابل استفاده نیست. (جغرافیای اقتصادی کیهان صص 263)
لغت نامه دهخدا
(اَ سَدد)
بمعنی کهنه دوز است یعنی کسی که پارچۀ کهنه و خرقه و امثال آن دوزد. (از صراح اللغات) (از غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
دوختن بادامه های ابریشم دو نیمه شده بر پارچه مخملی، دوختن قطعاتی از بادآنچه پیله میان نقوش و تصاویر بر قطعه مخملی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پینه دوزی
تصویر پینه دوزی
عمل و شغل پینه دوز
فرهنگ لغت هوشیار
گونه ای از سنگهای آذرین که جزو دسته آمفیبولهاست و بر اثر تجزیه برخی عناصر قلیایی آمفیبول ترکیبات سیلیکات منیزی و سیلیکات کلسیم آن بصورت الیاف و رشته هایی در میایند که خاصیت نرمش و انعطاف دارند و ازینرو قابل استفاده در نساجی هستند حجر الفتیله آذرشست پنبه نسوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرده دوزی
تصویر پرده دوزی
پیشه آن کس که پرده دوز است، دکان پرده دوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره دوزی
تصویر پاره دوزی
پینه دوزی، وصله گری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه دوخ
تصویر پنبه دوخ
لوئی پنبه بردی قنصف
فرهنگ لغت هوشیار
لبه جامه را با نوار یا باپارچه ساده و یا تو گذاشتن و با نخ رنگی دوختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه وز
تصویر پنبه وز
پنبه زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه دوز
تصویر پنبه دوز
کسی که پارچه کهنه و خرقه و امثال آن دوزد کهنه دوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه کوهی
تصویر پنبه کوهی
آمینات
فرهنگ واژه فارسی سره